شین عین ... - انقلابیون
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هر نو رسته ای که در جستجوی دانش و عبادت رشد کند تا بزرگ شود، خداوند روز قیامت پاداش هفتاد و دو صدیق را به او می دهد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  •  

                                                    

     

    شین عین ...  احسان خراسانی  ... علی سبزواری ... علی مزینانی ...

     

    کمتر دانشجویی در دوران انقلاب وجود دارد که تفکر انقلابی داشته باشد و کتاب ها و سخنرانی های دکتر علی شریعتی را نخوانده و نشنیده باشد  و بر رویش تاثیری نگذاشته باشد .

    در خماخم روزگاری که اگر می گفتی من می خواهم حرفی بر زمانه بزنم مارک  مارکسیسم و کمونیسم و توده بر هیکلت می زندند . و دورانی که اگر می گفتی من مسلمانم و می خواهم حرفی بزنم می گفتند اسلان را چه به سیاست و حرف ... و اسلام ابتر است !

     زمانی که اگر می خواستی انقلابی باشی مجبور بودی که متریالسم شوی

    دکتر حرف از اسلام علوی به جای اسلام صفوی زد و آموزاند که باید یکی باید بر خیزد ... و از علی بگوید ... از ابوذر بگوید .. حر را ترسیم کند  و بگوید که نام و نان و جان را بهتر که  مرد بر پای ایمان بیفکند :

     

     خدایا: رحمتی کن تا ایمان نام و نان برایم نیاورد .قوتم  بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم  افکنم 

    و او گفت که ...

    قلم توتم من است،

    قلم توتم ماست،

    به قلم سوگند،

    به خون سیاهی که از حلقومش می‌چکد سوگند،

    به رشحه خونی که از زبانش می‌تراود سوگند،

    به ضجه‌های دردی که از سینه اش برمی‌آید سوگند...

    که توتم مقدسم را نمی‌فروشم،

    نمی‌کشم، گوشت و خونش را نمی‌خورم،

    به دست زورش تسلیم نمی‌کنم،

    به کیسه زرش نمی‌بخشم،

    به سرانگشت تزویرش نمی‌سپارم،

    دستم را قلم می‌کنم و قلمم را از دست نمی‌گذارم،

    چشم‌هایم را کور می‌کنم،

    گوش‌هایم را کر می‌کنم،

    پاهایم را می‌شکنم،

    انگشتانم را بند بند می‌برم،

    سینه‌ام را می‌شکافم،

    قلبم را می‌کشم،

    حتی زبانم را می‌برم و لبم را می‌دوزم...

    ‌اما

    قلمم را به بیگانه نمی‌فروشم .

     

     

    ..............

    و حیرانم از کسی که هیچ حزبی نداشت و همه او را از آن حزب خویش می دانستند و البته هنوز هم می دانند !  و هم اکنون هم همین گونه است و هر حزبی شریعتی را عضو وجود و حزبی از خودش می داند ! و بر او حرف می رانند ... کسی که می توانست پر جمعیت ترین حزب را تشکیل دهد و حتی خودش یک انقلابی را به سرا انجام برساند ...

      شریعتی در زمانی بود که هر کسی  برای خودش حزب و گروه راه می انداخت و احساس منیت می کرد ... ولی دکتر هرگز منیت سراپای وجودش را پر نکرد و تا آخرین لحظه ی عمر انقلابی ماند .. و انقلابی شهید شد .. که هر کسی در راه دفاع حق به هر طریقی جان به جان آفرین تسلیم کند شهید است .

    ...................

    ...................................

    حال نظر من به عنوان یک دانشجوی نسل سومی ار نظرتان یمی گذرد .

    تحلیل زندگی دکتر از روی نوشته هایش

    نوشته های  دکتر را من به عنوان کسی که تقریبا تمام سخنرانی او را گوش کرده و کتاب هایش را خوانده ام؛ به سه مر حله تقسیم می کنم :

    مرحله ی اول .. مرحله ی قبل از حج اول ایشان  زمانی که تازه  از خارج بازگشته بودند و در مشهد کمی سخنرانی می کردند و قلمی می زدند و به تهران آمدند و در حسینیه ارشاد سخنرانی های بسیار قرایی داشتند

    مضمون حرفها و نوشته های این دوره :

    انتقاد بسیار شدید به علما و  وضع جامعه دینی  آن زمان

    انتقاد ها به حدی بود که دکتر عامل بد بختی تمام این چند قرن را بر دوش روشنفکران و روحانیان آن زمان می دانست که نامه ای بسیار شدید لحنی در مورد آنها با نام منتشر کردند ( که همین نامه  باعث شد که خیلی ها دکتر را بی دین و ملحد بدانند )

    گرچه ایشان نام برخی از افراد را بعد از مدتی از آن نامه برداشتند و نسبت به انها به صورت ضمنی عذر خواهی کردند

    ...............

    مرحله ی دوم .. بعد از حج اول و قبل از حج دوم ... ( بینا بین دو حج )

    دکتر کلماتش کاملا ارام می شود .. نسبت به دین با دیده ی باز تری می نگرند و اکنون نه مشکلات را در مذهب و نه در دین بلکه در عمل به دین می دانند کتاب میعاد با ابراهیم محصول حج نخست ایشان است که بسیار با زبانی شیوا نگاشته شده است مخصوصا انجا که معنای توحید را به وضوح هر چه تمام تر بیان می کنند و شرک را در مقابل توحید بیان می دارند

    مطالب شاید کم نظیر باشد از شور صحبت ها بسیار کاسته شده و شعورش بسیار بارور گشته  ..

    در این دوره دیگر کسی به طور عینی مورد حمله به هیچ عنوان  واقع نمی شود و حتی از اشخاصی روحانی هم بسیار تجلیل میشود نظیر اینکه در چند سخنرانی از آیت الله خامنه ای  و شهید مطهری به عنوان  های  بسیار متعدد و کم نظیری یاد می کنند در حالی که دکتر خیلی کم از کسی تعریف می کردند .

    .....................

    مرحله ی سوم بعد از حج سوم .....

     بعد از حج دوم یعنی حجی که با شهید مطهری همسفر شدند  .. دراین مرحله از دوران انقلابی دکتر شاید کوتاه ترین دوره ی او باشد ولی در عین حال بی نقص ترین و کم نظیر ترین دوران او از میزان سطح کیفی مطالب است .. کتبی که در این دوره  منتشر کردند بسیار کم نظیر و بی نظیر است به جرات می توان گفت که  کتب و سخنرانی هایی  که از دکتر منتشر شد بدون هیچ نقصی می باشد و از نظر شیوایی کلام .. ایجاز و حسن مطالب در میان حتی کتب دیگر کم نظیر است .....

    .......................

    شاید برایتان سوال باشد که چرا زندگی و حیات انقلابی شریعتی را با رفتن به حج ایشان تقسیم کردند ...

    تنها می توانم بگویم که بروید و کتاب های ایشان را به صورت تاریخ وار از ابتدا تا انتها نگاهی بیاندازید .

     

     

     

     



    <محمد حسین خوش بیان> ::: جمعه 85/12/18::: ساعت 12:33 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 12
    بازدید دیروز: 0
    کل بازدید :77180

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    §§§ .... انقلابیون  .... §§§

    >>لینک دوستان<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<